عوامل موثر در تعلیم و تربیت:
ا-خانواده:از پدران و مادران انتظار میرود که به همان اندازه که برای آراسته کردن بچه های خود دقت و وسواس از خود نشان نشان میدهند لا اقل به همان اندازه هم در پرورش فکری و ذهنی و درونی طفلانشان تعمق کنندو بدانند که تربیت فکری و معنوی کودکان آنها به مراقبت دقیقتر و مهمتر از پرداختن به مسائل ظاهری آنهاست.والدین باید نقشی فعال در آموزش و برنامه معنوی مدرسه ایفا نمایند.
۲٫توارث
۳٫تغذیه
۴٫آرامش
۵٫مدرسه:
االف)معلمین ب)دانش آموزان ج) محیط مدرسه د)برنامه ریزی ه)انجمن اولیاءومربیان:انجمن اولیاءومربیان به مثابه پلی است که بین خانه و مدرسه ایجاد شده و نقش ارزنده آن مسلم و مشخص است .این نکته حائز اهمیت است که برای داشتن مدرسه ای سالم ،مطلوب و شاد باید به تمامی عوامل و اجزای تشکیل دهنده آن پرداخت .
معلم شاد و با روحیه :
معلم آهنگ و فضا و جو کلاس درس را تنظیم و برقرار می سازد . چنانچه قرار باشد که روح دانش آموزپرورش و رشد یابد باید این روند از روح معلم آغاز گردد. حال چنانچه روح معلم افسرده و ناتوان باشد ،شانس ناچیزی برای تقویت و مراقبت از روح دانش آموزان وجود خواهد داشت .معلمانی که حضور توانمند خود را هر روز در کلاس درس نمی توانند ارائه نمایند ،آنان از لحاظ انتقال فکر با دانش آموزان هماهنگ نیستند و جهت پا سخگویی به نیازهای دانش آموزان آمادگی ندارند.هر معلم باید با توجه به هر گونه نقص در درک و دریافت دانش آموز نه بعنوان نقصی در تدریس خود توجه نماید و تلاشی کند تا در خود توانایی کشف روشهای جدید را به وجود آورد.معلم باید این امکان را داشته باشد تا بهترین روش ممکنه را انتخاب کند.توانایی در کشف روشهای جدید،عدم وابستگی کورکورانه به یک روش و رد کردن سایر روشها را ،مدنظر قرار دهد.اگردانش آموزان آگاه شوند که چه باید بخوانند ؟چرا باید بخوانند؟این درسی که میخوانند چه منفعتی در آینده نزدیک و آینده دور برای آنها دارد؟مورد کاربرد این درس در جامعه کجاست؟وچگونه مورد استفاده واقع می شود؟اهداف برای شان روشن میگردد.باکسب این اطلاعات است که دانش آموز رغبت پیدا می نما ید و درس برای او جالب و دلپذیر می شود.هردرسی در میان درسها از اهمیت ویژه ای برخوردار است و اگر شاگرد به ارزش آن درس آگاه گرددآن درس برایش معنی دارتر می شود.
یک شرط اساسی:
پیش از آنکه به بیان این شرط بپردازیم باید توجه داشت که اصولاً همه معلمان در فرصتهایی به دانش آموزان خود پندواندرز داده وآنان را به رعایت اصول انسانی دعوت می کنند متاسفانه نوع این راهنمایی ها نتیجه بخش نبوده است فقط عده ای محدود در این کار موفق بوده اند که زبان کردارشان با گفتارشان یکنواخت بوده است یعنی آنچه را که گفته اند در رفتارشان تجسم پیدا کرده است .از این رو یکی از اساسی ترین شرایط معلمی مطابقت گفتار و کردار است. دانش آموز وقتی ببیند که معلم از نظر رفتار و کردار دارای وحدت و همبستگی است خود به خود تحت تاثیر او قرار گرفته به اصول انسانی راهنمایی خواهد شد. معلمان اگر بخواهند سخنانشان در دلهای دانش آموزان اثر گذارد باید خود به آن گفتار عمل نماید در غیر اینصورت کمترین تاثیری در دانش آموزان نخواهد گذاشت.
برای دیدن ادامه متون به ادامه مطلب مراجعه کنید .
روانشناسی به نام دیوید مایرز سلامت روانی فرد را در میزان داشتن سرخوشی فرد می داند و سرخوشی (خوشحالی) را چنین تعریف می کند:
” نوعی احساس امنیت ، احساس اینکه زندگی به طور کلی به خوبی می گذرد
این حالت خوشی و نشاط، آنی و زودگذر نیست، ودارای دوام نسبتا پایداری است که بستگی به عوامل متعددی دارد .
به گفته ” مایرز ” خوشحالی به سن یا میزان درآمد، مرد یا زن بودن بستگی ندارد، ولی با بعضی خصوصیات شخصیت فرد ، وجود تناسب بسن شغل و مهارت های او، داشتن روابط نزدیک با دیگران و برخورداری از اعتقادات مذهبی و عمل کردن به آنها مربوط است. طبق این نظر ، بهترین عوامل پیش بینی کننده خوشی، ثروت و زیبایی یا شهرت نیست، اما افرادی که بیشتر احتمال دارد خود را آدم های سرخوشی تعریف کنند، دارای صفات یا ویژگی های مشخص هستند که در ادامه آمده است.”
نشاط و سرور بخشی از سرشت انسان است. بدین جهت قوانین روحبخش اسلام به پیروان خود نشاط و شادمانی میبخشد. پیامبر خاتم نیز همیشه شادمان بود و بر این امر تاکید میورزید. افزون براین، بعضی از روایات نشان میدهد معصومان(علیهم السلام) در کجا و در پی چه مسایلی شاد میشدند و برای شاد بودن چه برنامههایی ارائه میکردند.
پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) با یارانش مزاح میکرد، اجازه میداد یاران با وی مزاح کنند و گاه به شوخی یاران با یکدیگر، گوش میسپرد و تبسم میفرمود. او هرگز شادیهای یارانش را برهم نمیزد مگر وقتی سخن یا عملی خارج از محدوده شرع از آنها مشاهده میکرد.
آیا ظاهر شدن آثار آن همه خوشحالی برچهره شریف پیامبر و یادیگر رهبران امت در اثر عملکرد خوب برخی از پیروان وعلاقهمندان دلیل سرور و شادمانی اهلبیت(علیهم السلام) نیست؟
البته این شادمانیها با عربده کشیها و خندههای غیر مجازی کهگاه به سلامت و امنیت و نشاط و حتی حیثیت یک ملت و مذهب زیان میرساند، تفاوت دارد. آن گونه شادیها را نه دین تایید میکند نه عقل سالم.
عصری که ما در آن زندگی می کنیم به کلی متفاوت از زمان های گذشته است پدیده های جدید متنوع و به هم پیچیده آنچنان فراوان و نو به نو شده اند که دانایی ها، توانایی ها و امکانات را اجتناب ناپذیر می کند. البته این دانستنی ها و مهارت ها باید قادر باشند امنیت روانی و احساس زیبایی دوستی را در مواجهه با مشکلات زندگی تضمین کند. در روند استفاده از امکانات در راه مقابله منطقی و فراگیر مسایل دنیای جدید به خصوص نگرش های جوانان باید از اصول بهداشت روانی استفاده نمود، چرا که نوجوانان ما نیازمند فضای شاد برای شاداب زیستن هستند. در شرایطی که اکثر منازل در مناطق شهری تبدیل به آپارتمان های کوچک و تاریک و به دور از فضاهای بازی و حرکتی برای کودکان است حداقل کاری که می توان در تامین بهداشت جسمی و روحی آنان داشته باشیم ایجاد فضای مفرح و شادی بخش در مدرسه است چرا که دانش آموزان چندین ساعت از روز را در مدرسه می گذرانند و اگر فضاسازی مناسبی در مدارس انجام شود مسلما به شاد زیستن فرزندان خود کمک بسیار مهمی خواهیم کرد.
با توجه به اینکه جامعه ی فردا را فرزندان امروز ما اداره خواهند کرد.اگر خوب تعلیم بیابند و خدایی تربیت شوند جامعه نیز شاداب ومنظم و خوشبخت و سالم خواهدبود.درغیر این صورت هیچ امیدی نمی توانیم داشته باشیم .با این حال شکی نیست که در امر به سازی میهن اسلامی مان باید پیش از هرچیز و بیش از همه چیز به مسئله آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت اهمیت بدهیم.
براى این که سلامت جسمانى و روانى کودکان، دانش آموزان، اطرافیان و خودمان حفظ شود، باید سعى کنیم با شناسایى عوامل مؤثر بر شادى، موجبات تقویت عوامل مثبت و تقلیل عوامل منفى مؤثر بر شادى را فراهم کنیم.
از آن جا که شادى بزرگ ترها عامل مؤثر در شادى و نشاط کودکان است و اولیا و مربیان غمگین نمى توانند فرزندان و دانش آموزانى شاد تربیت کنند، از این رو با ارائه نظام اعتقادى درست براى دستیابى به شادى، مى توان به افزایش شادى در میان افراد جامعه کمک کرد. به این ترتیب مردم مى توانند تغییرى مثبت در زندگى خود به وجود آورند، احساس پیشرفت و لذت در زندگى داشته باشند و به شادى و مسرت دائمى دست یابند و فقط در این صورت است که مى توانند شادى و مسرت را در وجود کودکانشان نیز پرورش دهند.
لذا سیراب نشدن فرزندان از محبت و عاطفه کافی، عدم تعادل روحی و روانی را بهدنبال دارد، نا آشنایی خانوادهها به روشهای مؤثر تعلیم و تربیت را میتوان با آموزش احساس مسؤولیت در برابر خود، خانواده، واقع بینی توام با نگرش مثبت، تقویت روحیه همکاری و کار گروهی، آموزش مهارتهای زندگی، تقویت مهارت ادراکی، و… به کمک کلیه دستاندرکاران محیط آموزش تا حدود زیادی حل کرد تا نهایتا محیطی شاداب، سازنده، قانونمند ایجاد شود و نتیجتا فرزندانی مفید، هدفمند و کاربردی به بار آید.
دانشآموزان مهمترین رکن نظام آموزش و پرورش هر کشوری محسوب میشوند.
عواملی که میتواند این سرمایه ملی را برای رشد بهینه و کیفی آماده سازد، مهارتهای رفتاری است که در محیط آموخته میشود نه فقط محفوظات علمی.
مدارس تامینکننده نیروی کیفی جامعهاند و نه فقط تامینکننده کمیتی از خیل عظیم نیروی انسانی که بهعنوان تحصیل کرده روانه جامعه میشوند. پس شناسایی و ایجاد زمینه برای رشد خصایل ممتاز بشری، اولین دغدغه دست اندرکاران تعلیم و تربیت در کلیه فعالیتهای علمی یا فرهنگی است که باید با تمام وجود خود را وقف ایفای این وظیفه سنگین کنند.
نشاط و شادابی در مدرسه باعث رشد و تکامل همه ابعاد وجودی یک دانشآموز در بعد جسمانی، شناختی، عاطفی، اخلاقی و معنوی میشود. چنانچه یک بعد از این ابعاد دچار صدمه شود و یا مورد غفلت و فراموشی قرار گیرد، دانشآموز به تواناییها و شایستگیهای کامل دست نخواهد یافت.
این وظیفه مسئولین تعلیم و تربیت است که شرایطی را فراهم آورند تا تمام نیازهای او تامین شود.
شاد زیستن برای کودک به همان اندازه مهم است که تغدیه خوب، محبت کردن و حفاظت از او اهمیت دارد، زیرا سلامت روحی و روانی و فیزیکی و جسمانی او را تامین میکند.
نرخ شادی و خنده در مدارس ما بسیار پایین است. میزان شیوع خنده و توسعه فضای فرح بخش در آموزشگاهها مورد بیمهری قرار گرفته است.
در جامعه و مدرسه فاقد شادی، سخنگفتن از شادی قدری مشکل خواهد بود. یکی از مشکلات هر جامعه غفلت از شادی و نشاط و در نتیجه افزایش بیماریهای مختلف روانی از قبیل اضطراب و افسردگی است. با شادی و نشاط زندگی معنا پیدا میکند و در پرتو آن دانشآموزان خصوصاً در دوران نوجوانی و جوانی میتوانند خود را ساخته و قلههای سلوک و پلههای ترقی را چالاکانه بپیمایند. جامعه زنده و پویا جامعهای است که عناصر شادیآفرین در آن فراوان باشد.
در گذشته بهنظر میرسید که وظیفه آموزش و پرورش تولید عدهای فارغ التحصیل است که فقط بتوانند امرار معاش کنند اما چنین مینماید که در قرن جدید نظامهای آموزش و پرورش این مرحله را پشت سر گذاشته و سرلوحه تعلیم و تربیت در یک جمله خلاصه شده است؛ شوق زندگی کردن را به دانشآموزان بیاموزیم». پس باید معتقد باشیم که درحقیقت رشد پایدار ما در گرو شادی پایدار است.
درباره این سایت